حیات طیبه

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

حیات طیبه

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
ابراهیم
لیسانس جامعه شناسی
دارای اندک مطالعاتی ناچیز
پیشه ام شعر و سلاحم قلم است

بسم الله الرحمن الرحیم

دل را ز شرار عشق سوزاند علی          یک عمر غریب شهر خود ماند علی

وقتی که شکافت فرق او در محراب       گفتند مگر نماز میخواند علی!؟

امیر مومنان علی (ع) فرمود : :

إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّى عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى .

ابتداى ظهور فتنه‏ها هواهایى است که پیروى مى‏شود، و احکامى که در چهره بدعت خودنمایى مى‏کند، در این فتنه‏ها و احکام با کتاب خدا مخالفت مى‏شود، و مردانى مردان دیگر را بر غیر دین خدا یارى و پیروى مى‏نمایند. اگر باطل از آمیزش با حق خالص مى‏شد راه بر حق جویان پوشیده نمى‏ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‏گشت زبان دشمنان یاوه گو از آن قطع مى‏گشت. ولى پاره‏اى از حق و پاره‏اى از باطل فراهم شده و در هم آمیخته مى‏شود، در این وقت شیطان بر دوستانش مسلط مى‏شود، و آنان که لطف حق شاملشان شده نجات مى‏یابند


آنگاه که فتنه ها فضا را غبارآلود کند چشم ها سوی خود را از دست میدهد و داستان تا آنجا پیش میرود که بخاطر تبلیغات سوء معاویه،آفتاب حقیقت رنگ خود را از دست میدهد  

 از یکی از خردمندان شام پرسیدند: این ابوتراب – علی (ع)- که خطیب او را بر فراز منبر لعن می کند کیست؟

شامی پاسخ داد: گمان می کنم سارقی از سارقان فتنه انگیز باشد

 داستان تا آنجا میرسد که تا خلافت عمر بن عبدالعزیز لعن برادر رسول خدا بر منبر واجب میشود...

داستان تا آنجا پیش میرود که گروهی با علی (ع) میجنگند که سیماهم فی وجوههم من اثر السجود ، آنقدر سجده کرده اند که پیشانی شان پینه بسته...



ادامه مطلب...


  • ابراهیم سجادی
بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدای فاطمه ، حسین ، علی و خانه ای که این روزها چون ماتمکده ایست و دل هایی که چون پهلوی مادر شکسته...



درد یتیمی
 

شعله ها قد میکشد جانانه از در بیشتر
میشود یاس علی هر لحظه پرپر بیشتر
گرچه خم گشته مه نورانی شام نجف
گشته خم پشت یل سردار خیبر بیشتر
سوخته بال و پر پروانه ی شمع ولا
داغ دارد سینه ی سینای حیدر بیشتر
آسمان در سوگ زهرا سیل میریزد زمین
تر شده آفاق چشمان پیمبر بیشتر
وا شده گل برگ های یاس زیبای علی
خانه خوش بوتر شده از شهر قمصر بیشتر
پشت هم نورانی و تاریک میگردد زمین
ماه سوسو میزند این شام آخر بیشتر
دامن دریا پر از زخم خروش موج ها
سینه ی آرام بی پایان کوثر بیشتر
جانم از گرمای هجرانش سراپا سوخته
میکشد قلب یتیمان درد مادر بیشتر


  • ابراهیم سجادی

العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس امام علی بن ابیطالب در ضمن خطبه ای زیبا میفرمایند کسی که به زمانش آگاه باشد شبهات به او هجوم   نمی آورد

اگر ایمان بعضی هامان با قیمت دلار و مرغ بالا پایین رفت ، اگر در فتنه ی 88 ایمانمان بو گرفت ، اگر زمانی قرآنی بر نیزه رفت ، اگر کلنگی بر زانوی مبارک حسن بن علی خورد ، اگر حکمیت بر علی بن ابی طالب تحمیل شد ، اینها نبود جز اینکه :  "الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر"  و چاه از درد دل های علی آگاه تر است...



ادامه مطلب...


  • ابراهیم سجادی

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام


شاعری مثل کارخونه نیست که تند و تند ابیات نغز و دل انگیز رو تقدیم کنه مثل باریدن بارون رحمت خداست که گاهی هفت سال قحطیه گاهی هفت سال تر سالی ، خدا رو شکر طبع منم این چند وقته دوران ترسالی خودشو طی میکنه ...


غیر تو نیست مونس شب های خسته ام

آرام قلب عاشق در خون نشسته ام

عالم تمام پرتو ذات مشعشعت

دست از تمام غیر تو ای دوست شسته ام



جز پرتو روی تو در این نقش جهان نیست

پیداتر از این عشق سرا پرده نهان نیست

قلبی که ز هجران تو آشفته و تنگ است

از غیر گریزان شده، جای دگران نیست



ین لینک چیز جالبیه حتما مطالعه کنید...

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930111000704



  • ابراهیم سجادی
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

هم بخاطر تاکید آقا به کار فرهنگی هم بخاطر کار جدیدم در خبرگزاری دانشجو  و بازنشرش اینجا هم بخاطر تنگ شدن دلم برای وبلاگ نویسی هم... بسه دیگه بازم دلیل میخوای ! اصلا عشقم کشید دوباره برگردم ! شما هم توفیق اجباری دارید...ولی خدا وکیلی سر بزنید که من فکر نکنم دارم برای دیوار مینویسم ... انگیزه من باشید برای نوشتن...

  • ابراهیم سجادی

ولایت فقیه یا دیکتاتوری؟

ولایت فقیه ستون نظام اسلامی است، اگر ولایت فقیه منحرف شود ، نظام منحرف میشود و دیکتاتوری بوجود میآید حال سوال این است آیا نظارتی هست؟ آیا ساختار ها دور نیست؟ آیا در نظام جمهوری اسلامی انحصار قدرت شکل نگرفته ؟

براساس اصل 107 قانون اساسی تعیین رهبر بر عهدة خبرگان منتخب مردمه 

بنابراین وظیفة مجلس خبرگان در وهلة اول، تعیین و انتخاب رهبر برای جمهوری اسلامی ایرانه هم چنانکه وظیفه دارن مرتباً رهبر و نحوة اداره امور توسط رهبر رو زیر نظر و نظارت دقیق خودشون قرار بدن تا هروقت از انجام وظایف محولة ناتوان شه و یا فاقد یکی از شرایط مذکور در قانون اساسی شه توسط مجلس خبرگان بر کنار شه

همون طور که میدونید اعضای مجلس خبرگان رو شورای نگهبان تایید صلاحیت میکنه، و شورای نگهبانه که رو کار اعضای مجلس خبرگان نظارت میکنه، و اگه کسی میخواد کاندید انتخابات خبرگان بشه باید از صافی شورای نگهبان عبور کنه 

و باز هم همون طور که میدونید شش نفر از اعضای 12 نفره ی شورای نگهبانو مستقیما رهبر انتخاب میکنه 

به عبارتی رهبر رو مجلس خبرگان تعیین میکنه اعضای مجلس توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت میشن و اعضای شورای6نفر نگهبانو رهبر تعیین میکنه

خب آیا این دور باطل نمیشه؟!

 

و اما جواب :

این سوال پیش فرض هایی داره که باید برای شما حل شده باشه یکیش بحث مقبولیت و مشروعیته و در اصل باید فرق دموکراسی غربی و اسلامی رو فهمیده باشید.

اشکالی به به نظام های دموکراتیک وارد است که به این شرح است:

میپرسیم اعتبار قوانین در این نظام از کجاست ؟ میگویند از رای مردم

اما سوالی که پیش میآد اینه که در اولین انتخابات که توسط حکومت برگزار میشه و خودش نیاز یه قانون انتخابات داره ، این قوانین از کجا اعتبار میگیرن!؟ (هنوز مردم به کسی رای ندادن! پس قانون گذار از کجا اعتبار میگیره!؟)

شاید ندونید که  رای زنان در نظام های دموکراتیک غربی تا حدود صد سال پیش اعتبار نداشت و انتخابات مخصوص مردها بود، خوب حالا این محدودیت که در ابتدا وضع شده بر چه اساس بوده؟ آیا اگه این محدودیت نبود نتایج بسیاری از انتخابات ها تغییر نمیکرد؟  یا مثلا وقتی سن خاصی را در قانون انتخابات اول مدنظر قرار دهند این محدودیت بر چه اساس هست و از کجا اعتبار میگیره ؟

مسلما اگه اعتبار قانون اول زیر سوال بره ، اعتبار تمام نظام های بعدی اون حکومت هم زیر سوال میره چون بر مبنای قانون اول شکل گرفته که مشروعیت نداشته(البته مشروعیت در عرف سیاسی غرب)

تقریبا تمام نظریه پردازان  سیاسی حاضر این اشکال رو پذیرفتن و اون رو گریز ناپذیر دونستن...

اما آیا همین اشکال که بر تمام نظام های دنیا وارد است بر نظام مردم سالاری دینی هم وارد است؟

نظام اسلامی از این مشکل هم مبراست چون در نظام اسلامی مشروعیت نه از آن مردم بلکه از طرف خداوند به ولی فقیه داده میشه و قانون الهی هم اعتبار ذاتی داره و نیازی نداره تا مردم بهش مشروعیت ببخشن

بنابراین خداوند به ولی فقیه اعتبار میبخشد و ولی فقیه به تمام نهادهای حکومتی

دراصل اگه خبرگان هم کسی رو به عنوان رهبر تعیین کنن، اون شخص رو کشف کردن نه نصب زیرا اگر شخصی در خارج لیاقت رهبری رو داشته باشه نصب یا عدم نصب خبرگان تاثیری در اون فرد نداره و کشف فرد سبب اعلمیت و عدم کشف سبب افتادن از اعلمیت نمیشه

و در وهله ی اول پس از مشروعیت گرفتن از طرف خدا این رهبری نظامه (مثل حضرت امام ره ) که به تمام نهادها مشروعیت میده و اگه رهبری به نهادها مشروعیت میداد نهادها هم به رهبری ، دور بود ولی این مشروعیت به ولایت خداوند میرسه و در اصل اگه خبرگان هم نظارت میکنه میخواد ببینه این مشروعیت منتهی به خداوند پا برجاست یا خیر

 

و اما جواب تکمیل کننده من:

یک : تنها ۶ نفر از سوی رهبر انتخاب میشن و ۶ نفر دیگه از سوی نمایندگان مردم انتخاب میشن

 

دو :

استناد  به اصل ۱۰۸ انون اساسی مشکل رو از پایه حل میکنه :

اصل ۱۰۸- قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آیین‏نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهاء اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد.(با توضیح قبلی معلوم شد که در مرحله اول ولی فقیه از خدا اعتبار میگیره و به نظام اعتبار میبخشه و تعیین شورای نگهبان در مرحله اول توسط رهبر مشروع است پس شورا هم مشروع است) از آن پس هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است .

بعبارت دیگه خبرگان خودش قانون گذار خودشه و به راحتی میتونه قوانین رو عوض کنه مثلا تایید صلاحیت رو از شورای نگهبان به گردن مجلس بندازه . در اصل خبرگان خودش میخواد شورای نگهبان کنترلش کنه وگرنه اجباری نیست تا اصلا دور معنایی داشته باشه

  • ابراهیم سجادی

1-      با توجه به اینکه در جوامع بشری با سرگردانی در حوزه مصرف روبرو هستیم به ما به عنوان مسلمان چه راهی برای برون رفت از این بن بست داریم ؟

بیشتر مشکل ما مسلمان ها به دلیل فاصله در آموزه های دینی است ما درآموزه های دینی مدل خاصی از مصرف رو داریم حال یا مردم نمیدانند یا تقیدشان کم است والا قرآن فرمود " کلوا و اشربوا و لا تسرفوا " نه بایستی بخل ورزید و نه بایستی اسراف کرد " لا بخل و لا اسراف ، لا منع و لا اتراف" نه منعی وجود داره نه زیاده روی بشه بالاخره انسان بایستی الگویی رو که در دین برای بهره برداری او از محیط او وجود دارد در پیش بگیرد تا مصرفش منطقی شود و از اسراف و زیاده روی جلوگیری شود .به نظرم بخشی به این است که الگوی مصرف تبیین نشده مثلا در حوزه پوشاک چند دست لباس داشته باشیم ؟ غذا خوردن ما، چطور بخوریم؟ چقدر بخوریم؟ مسکن ما ، یه مقداری اینها بحث نشده متاسفانه درحالیکه در روایات ما خیلی ریز اینها رو اوردن ، شما اگه به بعضی کتاب ها مثل حلیه المتقین یا مفاتیح الحیات آقای جوادی مراجعه کنید میبینید خیلی زیبا اینها رو در روایات ما گفتن یا کتاب الحیات اصلا حوزه مصرف رو کاملا روشن کرده . ما یک قواعدی در حوزه مصرف داریم مثل قائده حلیت یا عدم اسراف ، عدم تبذیر یا عقلانی  بودن(نمیشه انسان هرچیزی رو مصرف کنه) اگه اینها رو رعایت کنیم ، آموزه هایی مثل قناعت

 یا قائده کفاف ( بهره برداری به اندازه نیاز)

2-      حد کفاف به چه صورت است ؟

عرفیه ، شما مثلا چقدر به پوشاک نیاز دارید، اون مقداری که نیاز دارید( در فصل سرما ، گرما ، اقلیم های گوناگون ، در شرایط متفاوت، برای کار ، برای میهمانی ، برای منزل که همه رو باید داشت و مصرف کرد و اگه لباس مهمونی رومحل کار پوشیدید اسرافه، هر چیزی جای خودش)

 

3-      ممکنه یک سری با طرح زهد اسلام رو دنیا گریز معرفی کنن، شما به عنوان یک عالم دینی چه جوابی برای این مسئله دارید؟

زهد اشتباه شده ، زهد همون چیزی است که شهید مطهری میگه یعنی مصرف کمتر و بازدهی بیشتر ، زهد یعنی "المومن قلیل المئونه و کثیر المعونه" یعنی مومن هزینه هاش کمه و بازدهیش خیلی زیاده، زهد معنایش مصرف نکردن نیست ، مگر میشه خدا این نعمت ها رو برای ما آفریده که مصرف بکنیم باید با قواعد خودش باشد و بازدهی زیاد باشه ، بعضی ها فقط میخوان مصرف کنن، مصرف کنن که مصرف کرده باشن ، این بده، زهد یعنی فریب دنیا رو نخور ، همش مشغول خوردن و آشامیدن و اینها نشو بلکه به اندازه نیازت، این بدن یک مقداری نیاز به غذا و استراحت داره، اگه زیاده روی شد برای همین بدن بده ، اگه شما در غذا زیاده روی کنی اولین کسی که زیان میکنه خودتی و بدنته و هزار و یک جور بیماری ...

4-      زهد متعادل مصرف کردنه یا مصرف کم؟

زهد منطقی مصرف کردنه ، بهره برداری صحیح و همراه بازدهی، دل نبستنه ، بی رغبتی است ، اسیرنشدنه ، زهد یک مفهوم ویژه ای است در ادبیات عرب " لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما عاطاکم ، زهد یعنی تعلق پیدا نکردن و درست مصرف کردن از دنیا به عنوان ابزار.

5-      از نظر شما نسبت مصرف گرایی و اسراف چیست؟

ببینید مصرف گرایی وقتی میگیم منظورمون همون زیاده روی در مصرفه که همون اسرافه اما مصرف گاهی شکل عبادت داره ، شما روزه هستی و افطار میکنی مصرف میکنی ، وقتی میهمانی برادر مومنت رو اجابت میکنی مصرف میکنی عبادته ، شما الان لباس پوشیدی و بدنت رو از محارم پوشوندی عبادته ، اینها امتثال امر خداست ، آنچه که بده بد مصرف کردن حتی گاهی کم مصرف کردن هم بد مصرف کردنه ، بعضیا بد خوری میکنن ، بعضیا کم خوری میکنن، بعضیا زیاده خوری میکنن ، هر سه بده ، اگه انسان بدنش نیاز به چیزی داشته باشه و انسان کوتاهی بکنه مسئوله و بدخوری هم بده به همین دلیل شما میدونید در اسلام چیزهایی که بده خوردنش حرامه ، " کل ما یضر بالبدن فهو حرام" هر چیزی که به بدن ضضر بزنه حرامه

6-      نسبت مصرف گرایی و اسراف چیست؟

وقتی زیاده مصرف میکنن ، حق خودشون رو مصرف نمیکنن که ! سهم دیگرانه چون زیاده روی کردنه در حقیقت سرقت میکنه از سهم دیگران ، در روایات ما داره مصرف یلبس از مال مردم یاکل... وقتی مال دیگری رو از بین بردی ، زمینه انفاق به دیگری رو از بین بردی ، این باشد در جهت دیگران مصرف میشد ،شما با زیاده روی حق دیگران رو ضایع کردی.

7-      در جوامع غربی با مصرف گرایی اقتصاد جامعه رو پیش میبرند ، میخواستم بدونم در مکتب اسلام موتور پیشرفت جامعه چیست ؟

ببینید این یه نظریه رد شده ای است که خود اقتصادیون میگن که راه توسعه تولید این است که بازار مصرف رو رونق بدی، نه ! راه توسعه تولید این نیست ، خودشونم الان شکست خوردن و میبینید که مجموعه تولیددنیا کفاف مصرفشون رو نمیده  ، دنیای غرب شکست خورده ، شرقی ها هم نتونستن پیاده کنن، بایستی رعایت نیاز و مصالح انسان در نیازها ، بعضی جاها مصلحت ما نیست ! مثلا این موبایل ها خیلیش با هم فرقی نمیکنه ، کارکردش یکیه ، موبایلی که کارکرد مورد نیاز ما رو داشته باشه هر وقت حاصل شد تعویضش اسرافه درحالیکه در فرهنگ اونها میگن که شما اساسا باید اینها رو از دست مردم خارج کنی و فریب بدی که مدل های جدیدش وقتی میاد عطش اینها رو چنان بالا ببری و جاذبه ایجاد کنی که از اون منصرف بشن ، این غلطه ، این فریبه و در فرهنگ اسلامی چنین چیزی مجاز نیست

 

  • ابراهیم سجادی

خداروشکر ترم قبل تونستیم مطالبه حضرت آقا رو در مورد کرسی آزاد اندیشی اجرا کنیم[1] البته به همت و زحمات فراوان آقای ایرانی و بقیه بروبچه های بسیج که واقعا باید ازشون تقدیر و تشکر کرد اما شاید به دلیل سبک اجرائی و یا جنبه پایین امثال من گاها مطالبی میموند که نمیشد در اون جمع جواب داد از جمله اون استناد عزیزی بود به آیاتی از قرآن که انشاالله اشتباه برداشت بوده ...

کامل آیات اینه :

سوره مبارکه شعرا؛ آیات 111 تا 114
قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ «111» قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ «112» إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ «113» وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ «114»
گفتند : آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالى که فرومایگان از تو پیروى کرده اند ؟!«111»[نوح] گفت: مرا از آنچه آنان انجام می داده اند، چه اطلاعى است؟«112» حسابشان اگر واقعاً درک می کنید، جز بر عهده پروردگارم نیست،«113» و من طرد کننده مؤمنان نخواهم بود،«114»

اول تفسیر المیزان رو توجه کنید تا منم توضیحاتی بدم:

کلمه (ارذلون ) جمع مصحح (ارذل ) است و ارذل اسم تفضیل از رذالت است. و رذالت به معناى پستى و دنائت است. مقصود مردم از اینکه به نوح (علیه السلام) گفتند: پیروان تو افراد پستند، این بوده که شغل پست و کارهاى کوچک دارند، و لذا آن جناب پاسخشان داد به اینکه : (و ما علمى بما کانوا یعملون ).

و ظاهرا قوم نوح (علیه السلام) ملاک شرافت و احترام را اموال و فرزندان و پیروان بیشتر مى دانستند، همچنان که از دعاى نوح (علیه السلام) که عرضه داشت : (رب انهم عصونى و اتبعوا من لم یزده ماله و ولده الا خسارا)، این معنا به خوبى بر مى آیدکه مرادشان از ارذلین، بردگان و فقراء و صاحبان مشاغل پست و خلاصه کسانى است که اشراف و اعیانشان ایشان را سفله و فرومایه مى خواندند و از مجالست و معاشرت با آنان ننگ داشتند.

روش علامه طباطبایی در تفسیر قرآن ارائه آیات به هم بوده یعنی تفسیر آیه با آیه و دلیل اونم اینه که گاهی منظور آیات در جای دیگه ای کاملا روشن میشه ، ما با توجه به این موضوع چند آیه رو به این آیه عرضه میکنیم تا نتیجه رو ببینیم :

"قال لهم نبیّهم إنَّ الله قد بعث لکم طالوت مَلِکاً قالوا أنّی یکون له الملک علینا و نحن
أحقّ بالملک منه و لم یُؤتَ سعةً من المال قال إنَّ الله اصطفاه علیکم و زاده بسطةً فی 
العلم ...؛ 
[2] [3]

1-    پیامبرشان به آنان گفت: "خداوند، طالوت، را برای زمامداری شما مبعوث کرده
است.". گفتند: "چگونه او بر ما حکومت کند با اینکه ما از او شایسته تریم و او ثروت 
زیادی ندارد؟". گفت: "خدا، او را بر شما برگزیده و او را در علم، وسعت 
بخشیده است."."

یا شرطی که برای ایمان آوردن میگذارند : أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِیرًا
یا باغی از نخل و انگور از آن تو باشد؛ و نهرها در لابه‌لای آن جاری کنی...

اما حضرت امیر(ع) در خطبه قاصعه میگه :

موسى بن عمران با برادرش وارد بر فرعون شدند در حالى که لباسهاى پشمین در دست داشتند و در دست هر کدام عصاى (چوپانى ) بود، با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خدا شود حکومت و ملکش باقى مى ماند، و عزت و قدرتش دوام خواهد یافت ، اما او گفت : آیا از این دو تعجب نمى کنید که با من شرط مى کنند که بقاى ملک و دوام عزتم بستگى به خواسته آنها دارد، در حالى که فقیر و بیچارگى از سر و وضعشان مى بارد! (اگر راست مى گویند) پس چرا دستبندهائى از طلا به آنها داده نشده است ؟
این سخن را فرعون به خاطر بزرگ شمردن طلا، و جمع آورى آن ، و تحقیر پشمینه پوشى گفت.

با توجه به آیات میبینیم که اصلا نظام ارزشی کفار با پیامبران الهی تفاوت داشته و بخاطر همین بهانه جویی میکردن و عیب میگرفتن و ازذل هم باید تو نظام ارزشی اون ها معنا بشه چنانکه اگر حرف کفار درست بود پس تمام پیامبران هم انسان های دیوانه و مجنونی بودن نعوذباالله !!! قرآن دراین باره میفرماید:

 یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون

خب آیا پیامبران نقصی داشتن که کفار مسخره میکردن!؟ یا مگه قرآن نخوندیم که بارها میگه نسبت مجنون به پیامبر دادن؟ آیا درست بوده!؟

و در صورت صدق در بعضی پیروان مثل خلفایی که از صحابه بودن باید اشاره کرد که حضرت به اون ها پست اجرائی نداده و تفاوته بین کسی که دنبال پیامبر راه میفته و کسی که پیامبر دنبالش راه میفته تا پست اجرائی بهش بده

 

حضرت امیر در مورد کارگزارن به مالک میفرمایند : در بین کارمندان حکومت مصر، گروهی را که بر امانت و دیانتشان خاطر استوارداری برگزین

کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظ تر، و طمعورزی شان کمتر است

در ضمن انقدر حرف های چهره های شاخص اصلاح طلبی و کارگزارانشون و خود آقای خاتمی واضحه که اصلا نیاز به صغری و کبری نیست !!! ( حتی یه جستجوی ساده توی اینترنتم کافیه ...) انشاالله که منظور آقای خاتمی از جامعه مدنی مدینه فاضله بوده اصلا مدینه النبی بوده ! ما که بخیل نیستیم اما رفقا اگه جامعه مدنی شهریار زرشناس رو یه ورق بزنن بد نیست ...

 توصیه ای هم بنده بکنم و اون اینکه جریانات سیاسی رو باید با رهبران فکریشون شناخت تا با بوران حوادث به این سو و اون سو نریم به علاوه حضرت امیر میفرمایند : حق را بشناس اهلش را میشناسی ، مسلما جز معصوم همه ناقصن و خطاکار و باید تفکرات رو شناخت و حوادث رو براساس اصول و فروع تفسیر کرد...

 

الله اعلم ...

 

 



[1] واقعا دل آدم خون میشه وقتی آقا میگه من صد بار گفتم ...

  • ابراهیم سجادی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام رفقا
خواستم خیلی وقت پیش از اوضاع کشوری بنویسم که دارای یکی از پرشکوه ترین تمدن های تاریخ بوده از تمدن فراعنه گرفته(هنوز هم توی بنای اهرام ثلاثه مونده دنیای تکنیک زده ی امروز ! ) تا فاطمیون مصر (شیعه بودن حتی الازهر هم دانشگاه شیعه بده ابتدائا) ، کشوری که امروز در میان خاک و خون دست و پا میزنه! کشور برادران ما ، کشور مصر ، کشور همت های بلند و ایمان های راسخ ، تنها حرکت بیداری اسلامی که در چند سال اخیر به ثمر نشست و میوه داد اما میوه ای کرم خورده...

اول نهضت مردم مصر رو با الگوی تحلیلی آسیب شناسانه ی علامه مطهری در کتاب بررسی اجمالی نهضت های اسلامی صد سال اخیر بررسی میکنم بعد دلایل خودم رو میگم :

1- نفوذ اندیشه ی بیگانه : شهید مطهری به نفوذ اندیشه ی ایرانی گری و نظریات یونانی و .... در قرون اولیه اسلامی اشاره میکنه(مامون با باز کردن دارالحکمه و ترجمه کتب بیگانه راه رو برای التقاط باز کرد) و بحث رو به ایسم های موجود میکشونه و میگه باید به تشنه آب داد و این کار بر دوش حوزه های علمیه هست ، مسلما امروز هم نداشتن طرح آماده برای کشور داری راه رو برای نفوذ اندیشه های بیگانه باز میکنه ، من که از اندیشمندان مصر مدل خاصی ندیدم ! هر کی دیده خبرمون کنه... مثل این میمونه که ما خودمون به شخصه نقشه دشمن رو اجرا کنیم البته به علاوه ی کمی ریش و... وقتی متفکر و مصلح بزرگ مصر محمد عبده اصل شورا در قرآن رو به دموکراسی که غرب بعدا اختراع کرده تفسیر میکنه دیگه چه جای بحثه
( حتی از مدل جمهوری اسلامی هم استفاده نشد!)

2- ابهام طرح های آینده : علامه ساختمونی رو مثال میزنه که خراب میکنن و برای دوباره ساختن دو گروه مهندس داریم گروه اول نقشه معینی با جزئیات داره و گروه دوم هیچ آدمای مورد اطمینان ما هسن اما نقشه ندارن که مطمئنا دلهره ای رو در دل میندازه .مثال نقشه آماده به نقشه تمدنی غربه و مثال دوم متاسفانه هر نهضت اسلامی هست که اگه شکل بگیره این آفت رو داره البته اگه شیعی باشه میتونه از مدل های هرچند کم جمهوری اسلامی استفاده کنه و تا حدی جامعه آرمانی خودش رو ترسیم میکنه اما برادران اهل سنت رو بازم میگم من چیزی ندیدم (البته نظریه سیاسی دارن ، نظریاتی خود عبده در حقوق داره اما خب اینا کافی نیست برای تمدن سازی)

3- ناتمام گذاشتن نهضت : وقتی هنوز ارتش با تغییرات جزیی سر کاره وقتی آقای مرسی فقط چند تا وزیر رو تغییر میده و وقتی مردم به تغییرات جزیی قانع میشن دیگه چه توقعی دارین ! آدم یاد اون موقع میفته که شاه وزیر عوض میکرد و امام میگفت بابا ما میخوایم تو نباشی! شاید یکی از دلایل شکست مشروطه هم همین ناتمام گذاشتن ها بود که نهضت بدست غربزده ها افتاد و به تحصن در سفارت انگلستان کشید یعنی پناه بردن به استثمار برای غلبه به استعمار...

4- تجدد گرایی افراطی  : این عنصر درون نهضت نبود ولی در دولت و ارتش حضور فعال داشت...

اما اونچه مد نظر خودمه : (البته علامه 6 مورد میگه که از نظرم این موارد اینجا کاربرد داشت...)

1- نداشتن رهبری متمرکز : 

عبدالله بن حارث سلیمان از پدرش نقل می­کند که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: معتقدم، به خاطر همین ناهماهنگی و سستی شما در حق، بر شما غلبه خواهند کرد. این پیروزی به خاطر همبستگی و همدلی آنها بر باطل است. پس چون در میان شما امامی است که به عدالت با مردم برخورد می­کند و در تقسیم منابع تساوی را رعایت می­کند، به حرفش گوش دهید و از او اطاعت نمایید؛ زیرا امور مردم اصلاح نمی­شود، مگر به واسطۀ یک امام و رهبر، اعم از اینکه عادل باشد و یا فاجر. پس اگر نیکوکار بود، هم به نفع رهبر است و هم به نفع مردم. و اگر بد کردار بود، مؤمن در (سایۀ امنیت به وجود آمده)، بندگی خدا را می­کند و فاجر نیز تا هنگامی که حکومتش زائل شود، به کار خود ادامه خواهد داد.

قیام مردم مصر بشدن از نداشتن این مورد رنج میبرد و میبایست الاازهر بجای ایستادن در بیرون از گود به میان میامد و یکی از علما زمام امور را بدست میگرفت و مردم انقلابی مصر حول محور او دست به اقدام میزدند... با توجه به آشفتگی امروز اوضاع مصر و احتمال وقوع جنگ داخلی(به هشدار آقا) ضرورت داشتن رهبری متمرکز بیشتر از هر زمان دیگه ای احساس میشه
2- افراطی گری در قالب سلفی گری :
در نشستی با حضور آقای مرسی دیدم که یکی از مجریان شعار ضد شیعی داد و آقای مرسی سکوت کرد و طبق شنیده ها این قضیه بارها تکرار شده و ایشون با شرکت در مجامع سلفی راه رو برای افراطی گری باز کرد و انقدر به اینها رو داد که ماجرا به شهادت شیخ حسن شحاته کشیده شد حتی در فیلمی در برنامه راز عنصری از القائده رو دیدم که به عنوان موافق مرسی شخصی از مخالفان رو از بالای سکویی به پایین پرت کرد! جاهل نیست جز افراط کار یا تفریط کننده...

3- حرکت کردن بر خلاف مشی اسلامی : چطور میشه کشوری اسلامی با اسرائیل دوستی کنه و با سوریه مسلمون و حتی هم مذهب دشمنی ! چرا با ایران اتحاد نکردن مگه ایران مسملون نیست ! از اسرائیل بدتره ! اگه بر مبنای مشی اسلام حرکت میکردن و بقول قرآن ایمان ومیآوردن و تقوا پیشه میکردن مطمئنا درهای برکت از آسمان به روی مصر 
باز میشد...
4- قدرت بیش از حد ارتش : ارتش در کل معروفه به کودتا ، فکر میکنم چند سال پیش میخواستن در ترکیه کودتا کنن که دستگیر شده و در انقلاب خودمون هم قرار بود ارتش کودتا بکنه که قضیه لو رفت و همه فرماندهان خیانتکار دستگیر شدن ، دولت مصر باید مصر انقلاب خودمون در مقابل ارتش نهاد انقلابی دیگه ای درست میکرد و قدرت ارتش رو کم میکرد تا بتونه اوضاع رو کنترل کنه...
و العاقبه للمتقین



  • ابراهیم سجادی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام رفقا

یکی از مهم ترین بخش های سبک زندگی بخش تغذیه هست که احادیث فراوانی هم در این مورد داریم

طب سنتی برخلاف طب مدرن تکیه بر داروهای گیاهی داره نه سم های شیمیایی که با ده ها عوارش همراهه

توی طب سنتی آقای روازاده اصلا معروفه و ایشون هم سایت داره هم کتاب ها و سی دی های متعدد و خیلی خوب کار کرده حتی من کتاب ایشون رو مطالعه میکردم جنس لباس خواب رو هم مشخص کرده بود!(این سوسول بازیا چیه دیگه!)

کلیپهایی از ایشون هست(در مورد صحبت هاشون پیرامون دشمن و ... نظر خاصی ندارم و مسلما احتمال داره ، من که نمیدونم اگر شما هم نمیدونید حداقل نفی نکنید چون ایشون کار کرده واقعا...) که هر چند وقت یکیبار لینک تعدادیشو براتون میذارم البته خودمم حرفایی دارم...

به عنوان مقدمه اینو ببینید و یکم بخندید: http://www.aparat.com/v/Ru4kD

خواب : http://www.aparat.com/v/BsrWO

مضرات نوشابه: http://www.aparat.com/v/xl0Wa

حالا چی بخوریم؟

نوشیدنی : ایشون میگن چای سرطان زاست http://www.aparat.com/v/3xZ57

در مورد آب هم باید بگم که مستحبه روزها ایستاده و شبا نشسته نوش جان کنید و آب رو بکشید به درون و در سه نفس بخورید ، با بسم الله شروع کنید و بعد از هر نفس یه الحمد لله بگید(عرفان اسلام همینه که عرفان حضوره نه کنج عزلت البته عزلت هم جای خود داره ، عرفانی که برای هر لحظه ذکر داده تا لحظه لحظه زندگیتون نورانی بشه...)

یاعلی

والعاقبه للمتقین

  • ابراهیم سجادی