خداروشکر ترم قبل تونستیم مطالبه حضرت آقا
رو در مورد کرسی آزاد اندیشی اجرا کنیم البته به
همت و زحمات فراوان آقای ایرانی و بقیه بروبچه های بسیج که واقعا باید ازشون تقدیر
و تشکر کرد اما شاید به دلیل سبک اجرائی و یا جنبه پایین امثال من گاها مطالبی
میموند که نمیشد در اون جمع جواب داد از جمله اون استناد عزیزی بود به آیاتی از
قرآن که انشاالله اشتباه برداشت بوده ...
کامل آیات اینه :
سوره مبارکه شعرا؛ آیات 111 تا 114
قَالُوا
أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ «111» قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا
کَانُوا یَعْمَلُونَ «112» إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ
«113» وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ «114»
گفتند
: آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالى که فرومایگان از تو پیروى کرده اند
؟!«111»[نوح] گفت: مرا از آنچه آنان انجام می داده اند، چه اطلاعى است؟«112»
حسابشان اگر واقعاً درک می کنید، جز بر عهده پروردگارم نیست،«113» و من طرد کننده
مؤمنان نخواهم بود،«114»
اول تفسیر المیزان رو توجه کنید تا منم توضیحاتی بدم:
کلمه (ارذلون ) جمع مصحح (ارذل ) است و ارذل اسم
تفضیل از رذالت است. و رذالت به معناى پستى و دنائت است. مقصود مردم از اینکه به
نوح (علیه السلام) گفتند: پیروان تو افراد پستند، این بوده که شغل پست و کارهاى
کوچک دارند، و لذا آن جناب پاسخشان داد به اینکه : (و ما علمى بما
کانوا یعملون ).
و ظاهرا قوم نوح (علیه السلام) ملاک شرافت و احترام
را اموال و فرزندان و پیروان بیشتر مى دانستند، همچنان که از دعاى نوح (علیه
السلام) که عرضه داشت : (رب انهم عصونى و
اتبعوا من لم یزده ماله و ولده الا خسارا)، این معنا به خوبى بر مى آیدکه مرادشان از ارذلین، بردگان و فقراء
و صاحبان مشاغل پست و خلاصه کسانى است که اشراف و اعیانشان ایشان را سفله و
فرومایه مى خواندند و از مجالست و معاشرت با آنان ننگ داشتند.
روش علامه طباطبایی در تفسیر قرآن ارائه آیات به هم
بوده یعنی تفسیر آیه با آیه و دلیل اونم اینه که گاهی منظور آیات در جای دیگه ای
کاملا روشن میشه ، ما با توجه به این موضوع چند آیه رو به این آیه عرضه میکنیم تا
نتیجه رو ببینیم :
"قال لهم نبیّهم إنَّ الله قد بعث لکم طالوت مَلِکاً قالوا أنّی
یکون له الملک علینا و نحن
أحقّ بالملک منه و لم یُؤتَ سعةً من المال قال إنَّ الله
اصطفاه علیکم و زاده بسطةً فی
العلم ...؛ [2] [3]
1-
پیامبرشان به آنان گفت:
"خداوند، طالوت، را برای زمامداری شما مبعوث کرده
است.". گفتند: "چگونه او بر ما حکومت کند با
اینکه ما از او شایسته تریم و او ثروت
زیادی ندارد؟". گفت: "خدا، او را بر شما
برگزیده و او را در علم، وسعت
بخشیده است."."
یا شرطی که برای ایمان آوردن میگذارند : أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ
وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِیرًا
یا باغی از نخل و انگور از آن تو
باشد؛ و نهرها در لابهلای آن جاری کنی...
اما حضرت امیر(ع) در خطبه قاصعه میگه :
موسى بن عمران با برادرش وارد بر
فرعون شدند در حالى که لباسهاى پشمین در دست داشتند و در دست هر کدام عصاى (چوپانى
) بود، با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خدا شود حکومت و ملکش باقى مى ماند، و
عزت و قدرتش دوام خواهد یافت ، اما او گفت : آیا از این دو تعجب نمى کنید که با من
شرط مى کنند که بقاى ملک و دوام عزتم بستگى به خواسته آنها دارد، در حالى که فقیر
و بیچارگى از سر و وضعشان مى بارد! (اگر راست مى گویند) پس چرا دستبندهائى از طلا
به آنها داده نشده است ؟
این سخن را فرعون به خاطر بزرگ
شمردن طلا، و جمع آورى آن ، و تحقیر پشمینه پوشى گفت.
با توجه به آیات میبینیم که اصلا نظام ارزشی
کفار با پیامبران الهی تفاوت داشته و بخاطر همین بهانه جویی میکردن و عیب میگرفتن
و ازذل هم باید تو نظام ارزشی اون ها معنا بشه چنانکه اگر حرف کفار درست بود پس
تمام پیامبران هم انسان های دیوانه و مجنونی بودن نعوذباالله !!! قرآن دراین باره
میفرماید:
یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم
مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون
خب آیا پیامبران نقصی داشتن که کفار مسخره
میکردن!؟ یا مگه قرآن نخوندیم که بارها میگه نسبت مجنون به پیامبر دادن؟ آیا درست
بوده!؟
و در صورت صدق در بعضی پیروان مثل خلفایی که
از صحابه بودن باید اشاره کرد که حضرت به اون ها پست اجرائی نداده و تفاوته بین کسی
که دنبال پیامبر راه میفته و کسی که پیامبر دنبالش راه میفته تا پست اجرائی بهش
بده
حضرت امیر در مورد کارگزارن به مالک میفرمایند
: در بین
کارمندان حکومت مصر، گروهی را که بر امانت و دیانتشان خاطر استوارداری برگزین
کارگزاران دولتی را از میان
مردمی انتخاب کن که... اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظ تر، و طمعورزی شان
کمتر است
در ضمن انقدر حرف های چهره
های شاخص اصلاح طلبی و کارگزارانشون و خود آقای خاتمی واضحه که اصلا نیاز به صغری
و کبری نیست !!! ( حتی یه جستجوی ساده توی اینترنتم کافیه ...) انشاالله که منظور آقای خاتمی از جامعه مدنی مدینه فاضله بوده
اصلا مدینه النبی بوده ! ما که بخیل نیستیم اما رفقا اگه جامعه مدنی شهریار زرشناس
رو یه ورق بزنن بد نیست ...
توصیه ای هم بنده بکنم و اون اینکه جریانات سیاسی رو باید با رهبران فکریشون شناخت تا با بوران حوادث به این سو و اون سو نریم به علاوه حضرت امیر میفرمایند : حق را بشناس اهلش را میشناسی ، مسلما جز معصوم همه ناقصن و خطاکار و باید تفکرات رو شناخت و حوادث رو براساس اصول و فروع تفسیر کرد...
الله اعلم ...